تو که جریان داری...
به چه می اندیشی،این چنین غرق در آن؟
پای کدامین گم شده ات این چنین حیرانی؟
نکند حسرت آن دم بخوری که نگارش بودی
یا که از پس دلتنگی هاست این چنین نم زده است چشمانت؟
تو خودت می دانی
آسمان را هر چه قدر دود کنی باز آبیست
و هنوز از دل خود مهربانی ها را چه ساده و پاک باز هم می بخشد
دلت آزاد بکن ،مست از این پندار شو
که تو جریان داری
مثل آن کوه بلند،چون ستونی بی نقش
مثل آن رود سترگ،که در مانع سنگ تنها دور زده است
افقت نا پیداست
این خودش شیرین است
که به امید همه دل ها خوش
[گل]
چند وقت پيش در يك مهماني آقايي از دوستان راديدم ، كه تازگي از همسرش طلاق گرفته است . ميگفت باز ميخواهد تجديد فراش كند. با خود انديشيدم «چه فكر خوبي، راستي كيست كه زن نخواهد؟» راستش را بخواهيد «من هم زن ميخواهم.» چرا؟ جوابش ساده است: ميخواهم دوباره درس خواندن را شروع كنم و منبع درآمدي براي خودم و (در صورت لزوم) خانوادهام ايجاد كنم. زني ميخواهم كه زحمتكش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد. و در حالي كه من در آرامش درس ميخوانم، از فرزندانمان مراقبت كند. به درس و مشق و بهداشت آنها برسد. آنها را هميشه تميز و سالم نگه دارد. به زندگي شخصي و اجتماعي آنها برسد. آنها را به اماكن اجتماعي (پارك، موزه، باغ وحش) ببرد. اگر بيمار شدند، از آنها مراقبت كند. نگذارد بيماري آنها مانع تمركز من شود. شاغل باشد و درآمد قابل توجهي را به خانه بياورد. درآمدش را صرف من و فرزندانمان كند. براي فرزندانمان از كارش بزند. البته شايد اين كار از درآمدش بكاهد. اما مشكلي نيست من تاب مياورم. زني ميخواهم كه نيازهاي فردي مرا ارج نهد. خانه را مرتب و پاكيزه نگه دارد. به بينظميهايم سامان دهد. لباسهايم را بشويد. ا
زني ميخواهم كه به زندگي اجتماعي من برسد. وقتي به مهماني دعوت ميشويم بچهها را نياورد. هروقت مهمان دعوت ميكنم با روي گشادهپذيراي آنها باشد. با سكوت محبّتآميزش بحثها و گفتگوهاي ما را تاييد كند. بچهها را زودتر بخواباند كه مزاحم من و مهمانانم نشوند. از مهمانانم پذيرايي كند. ظرفهاي خالي را از مقابل ما بردارد. زني ميخواهم كه نيازهاي جنسي مرا درك كند. حداكثر لذت جنسي را به من بدهد. هميشه مطمئن شود كه ارضا شدهام. به نيازهاي جنسي خود شاخ و برگ ندهد. بيميلي مرا درك كند. مسووليت كامل كنترل بارداري را بر عهده بگيرد. من بچهي اضافي نميخواهم. به من وفادار بماند. بداند كه زندگي پرمشغلهي من جايي براي حسادت ندارد. درك كند كه ممكن است بيش از يك همخوابه اختيار كنم. چون هميشه به اجتماع نياز دارم. آزادم بگذارد كه اگر ديگري را مناسبتر از او ديدم، او را جايگزين كنم. بعد از طلاق مسووليت بچهها را بپذيرد. چون ميخواهم زندگي جديدي را شروع كنم وقتي براي بچه داري ندارم. خودتان قضاوت كنيد. شما جاي من بوديد زن نميخواستيد؟ I want a Wife” ترجمهي آزادي از آتوسا صدر “اثر جودي برادي» ۱۳۹۰ بهمن ۲۸
بنواز ،،، وگرنه ، پشت شب خواهی ماند . آپم
7 آبــان زادروز پــدر ایـران ، بـنـیـانـگـذار حـقـوق بـشــر ،که نامش افتخار ایران زمین است ، کـوروش بـزرگ ، بـر شـما دوسـتـان ایــرانـی و آریـایـی خـجـسـتـه بــاد. ستيز من تنها با تاريكي است و براي رويارويي با آن شمشير نميكشم بلكه چراغ مي افروزم. كوروش بزرگ apam
کی آپ میکنی خامون خامونا..؟
آورین آورین قشنگ بود آسمان رو هر چه دود کنی باز آبیست رو دوست داشتم [گل] فقط یه سوال در مورد سترگی رودخانه داشتم که مگه میشه؟
لینک شدید ستاره [لبخند]
زیبا بود انشا الله حالتون بهتر میشه عید مبارک[گل]
باسلام و عرض ادب[گل][دست][لبخند]